دروغ


تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم ،

گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد !!!


    دروغ می گفت........

دیگری را دوست می داشت...

      بارها از او پرسیدم دوستم داری می گفت:آری

آخر از پای شکیبایی افتادم گفتم راستش را بگو هرچند هم که سخت باشد تو را خواهم بخشید......

آیا پای یکی دیگر در میان است؟

کمی چرب زبانی کرد و در آخر گفت: آری

گفتم تو سال ها به من دروغ گفتی این بار من به تو دروغ می گویم:

                       تورا هیچ وقت نخواهم بخشید

 

نظرات 1 + ارسال نظر
sarah جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:06 ق.ظ http://koromozom.blogfa.com

اخ
حتی فکرش ادمو دیوونه میکنه

سعی کن دیونه نشی دوست عزیز با تشکر از نظر شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد