تن آدمی شریف است به جان آدمیت / نه همین قد دراز است کنار آدمیت

قدی بلند ...

به درازای یک نردبان ...

کنار او راه می رود

در خیابان ...

کِیف دنیا را می کند دختر

که یارش قد بلند است

دخترک شاد است


قیافه ی پسر ، شبیه تانکر ِ خسته است

اما دختر به سان گل مریم می ماند

پسر قدی رعنا دارد

گل مریم او را دوست دارد

دخترک شاد است


پسر خرافاتیست

اخلاق ندارد

اما قامتش بلند است

دختر راضیست

که از پایین به او نگاه میکند

دخترک شاد است


پسر هرزه است

چشمش گوگل وار ، سرچ میکند اندام ها را

البت خودش یار دارد

همان یاری که لذت می برد وقتی

در کنار بابالنگ دراز راه می رود


زرافه از مردم آزاری لذت می برد

دهانش بوی چاه فاضلاب می دهد

دندان هایش زرد است

اما قدش بلند است

و دخترک شاد است که با یک قهرمان بوگندو راه میرود

آری


دختر از دروغ فراریست

پسر می گوید فراوان

دختر دوست می دارد او را

چون قدبلند است او

دخترک شاد است


پسر بهانه میگیرد

میخواهد برود

میگوید تو لیاقت مرا نداری

دخترک ناراحت است

ولی باز هم شاد است

که روزگاری را با نردبانی سپری کرد


نقدی بر قدبلندپرستی دختران

«دکتر درازعلی رفیعتی»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد