با تو پیدا شده ام خسته ی راهم نکنی
مست و شیدا شده ام باز تو زارم نکنی
گوش کن چشم مرا زاغه من چوب بزن !
باز این چشم مرا چشم براهت نکنی
تازه همراه تو و موج نگاهت شده ام
باز یک عمر مرا روزه ی نامت نکنی
همچو کابوس به چشمان توام خیره شدم
باز با چشم ترت غرق گناهم نکنی
باریا این رمضان نیز برفت
ای خدا ماه که شد باز رهایم نکنی